هفته 31
رفتن بابایی امیر به تهران ( خرید سیسمونی گل پسر ) پسرم همه وجودم ؛ قلب تپنده من از اینروزها برات بگم خیلی دلتنگم خیلی دلم گرفته از یه طرف خوشحالم که بابایی رفته وسایل گل پسرمونو بخره از یک طرف دلتنگشم . دلم داره میترکه پسرم . امیرم شنبه اول آذر رفته تهران ، رفت که برای گل پسرمون ، ثمره عشقمون کلی چیزای خوشکل بخره ، انشاالله چهار شنبه بر میگرده . میدونی پسرم من و بابایی یه وابستگی عجیبی بهم داریم اصلا طاقت دوری همدیگرو نداریم از آخرین باری که من تنها رفتم مشهد دو سال پیش دیگه از هم جدا نشدیم حتی یکروز ، اونسری هم وقتی برگشتم فدای امیرم بشم زیره چشماش کلی گود رفته بود از بس غصه خورده بود دیگه از هم جدا نشدیم شکر خدا . الهی ه...
نویسنده :
مامان بهاره
0:29